آرزوها



کلام اول :

امتحاناتم دیروز تموم شد

در حقیقت بدترین حالتی که می شد درس بخونم رو گذروندم

فقط صفحات کتاب رو ورق میزدم و میرفتم سر جلسه ی امتحان

حتماً نمرات درخشانم رو اینجا میذارم

کلام دوم :

توی این دو ماه گذشته به هیچ کامتنی جواب ندادم و پیام های شما بی جواب موند

از همه ی شما ممنونم ، در واقع رک بگم انتظار نداشته باشین که در قبال نظراتی که میذارین

من هم براتون نظر بذارم دوست دارم تنها باشم ، اینجا مطالبی میذارم که فکر میکنم جالب باشه

وبلاگ بیبشتر از قبل به روز میشه یعنی تقریباً هر روز مطالب جالب میذارم

تا شما هم بتونید از مطالب و دیگر بخش های وبلاگ استفاده کنید

من هم انتظار تشکر یا تعریف و تمجید از کسی ندارم

اگرم کسی نظر گذاشت لطف و محبت خودش رو میرسونه

کلام سوم :

این روزا یه حس جالب ؛ شایدم خنده دار اومده سراغم ، نمیدونم چرا احساس میکنم

به زودی از دنیا میرم و زیاد زنده نمیمونم ، از مرگ وحشتی ندارم ، اتفاقاً خیلی هم آرامش دارم

عمر هم دست خداست ، خلاصه ی کلام هر چی که هست احساس خوبی دارم

همون آرامشی که خیلی وقت بود از دست داده بودمش

حالا تنهام و آرامش دارم ...

 




نگارش در یک شنبه 17 تير 1389برچسب:, ساعت 12:45 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->



صدای تو بیداری همیشه ، آغاز سبز برگه

صدای تو پــُــر وسوسه مثل ِ شب خونه ی تگرگه

صدای تو آهنگ ِ شکستن ، بغض یه دنیا حرفه

تصویری از آواز ِ صریح قندیل یه دنیا برفه

هیشکی مثل تو نبود ، هیشکی مثل تو نبود

هیشکی مثل تو ، منو باور نکرد

هیشکی با من مثل تو ، توی نبض ِ شب من سفر نکرد

هیشکی مثل تو نبود ، ساده مثل بوی پاک اطلسی

یا غرور یه صدا میون دغدغه ی دلواپسی

هیشکی مثل تو نبود

هیشکی مثل تو نبود

تو غرورت مثل کوه ، مهربونیت مثل بارون

مثل آب

مثل یک جزیره دور ، مثل یک دریا پر از وحشت و خواب

هیشکی مثل تو نبود

هیشکی مثل تو نبود

هیشکی

مثه

تو

نبود ..... !

 




نگارش در یک شنبه 25 خرداد 1389برچسب:, ساعت 11:30 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->



زخمی تر از همیشه از درد دل سپردن 

سرخورده بودم از عشق در انتظار مردن

با قامتی شکسته از کوله بار غربت

در جستجوی مرحم ، راهی شدم زیارت

رفتم برای گریه رفتم برای فریاد

مرحم مراد من بود ، کعبه تو رو به من داد

ای از خدا رسیده ، ای که تمام عشقی

در جسم خالی من ، روح کلام عشقی

ای که همه شفائی ، در عین بی ریائی

پیش تو مثل کاهم ، تو مثل کهربائی

هر ذره از دلم را ، با حوصله زدی بند

این چینی شکسته ، از تو گرفته پیوند

ای تکیه گاه گریه ، ای هم صدای فریاد

ای اسم تازه ی من ، کعبه تو رو به من داد

من زورقی شکستم ، اما هنوز طلائی

طوفان حریف من نیست ، وقتی تو ناخدائی

بالاتر از شفائی ، از هر چه بد رهائی

ای شکل تازه ی عشق ، تو هدیه ی خدائی

با تو نفس کشیدن ، یعنی غزل شنیدن

رفتن به اوج قصه ، بی بال و پر پریدن

 




نگارش در یک شنبه 3 خرداد 1389برچسب:, ساعت 7:21 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->



قسمت نشد تا در كنار هم بمانيم

 قسمت نشد تا در هواي هم بميريم

تا سرنوشت ما جدائي رو رقم زد

اي يار عاشق ، از جدائي ناگزيريم

فرصت نشد غمگين ترين ، آواز خود را

 در خلوت معصوم چشمانت بخوانم

« صد سوز پنهان ، مانده در سازم كه يك شب

با گريه در چشمان گريانت بخوانم

آيينه ام چين خورده از رنج جدايی

 از تو سرودن ، يعنی فصل آشنايی »

تو رفته ای تا صد بهار ارغوانی

بعد از تو دشت و خانه را در بر بگيرد

بعد از تو ای عاشق ترين ، هر كوچه خواند

همچون صدف ، از نام تو گوهر بگيرد

..

شاعر : اكبر آزاد

 




نگارش در یک شنبه 11 فروردين 1389برچسب:, ساعت 7:53 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->



    افشین

نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد

شکوفه از تو شاداب تر

پاییز ، از تو غمگین تر .

نمی شود که تو باشی و شعر هم باشد

نمی شود که تو باشی ، ترانه هم باشد

نمی شود که تو باشی ، گلدان یاس هم باشد

نمی شود که تو باشی ، بلور هم باشد

نمی شود که شب هنگام عطر نگاه تو باشد

محبوبه های شب هم باشند.

نمی شود که تو باشی ، من عاشق تو نباشم

نمی شود که تو باشی

درست همین طور که هستی

و من ، هزار بار خوبتر از این باشم

و باز ، هزار بار ، عاشق تو نباشم.

نمی شود ، می دانم

نمی شود که بهار از تو سبزتر باشد ...

..

«نادر ابراهیمی »

 




نگارش در پنج شنبه 1 اسفند 1388برچسب:, ساعت 17:22 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->



     افشین

از اون جائی که داریم به روزهای قشنگی نزدیک می شیم که برای منو بانو خاطره انگیزه

ترجیح دادم خیلی خلاصه خاطره ای رو تعریف کنم که برای من به یادموندنیه

جریان از این قراره بود که یه روز که منو بانو داشتیم از علایق خودمون می گفتیم ، رسیدیم به غذاها

که چی دوست داریم و چی دوست نداریم

بانو می گفت من اینو دوست دارمو ؛ اونو دوست ندارمو ؛ از این حرفا که نوبت به گفتن علایق اینجانب رسید

منم شروع کردم از تعریف کردن و به بانو گفتم من خیلی خورشت مرغ رو دوست دارم

بانو هم با همون مهربونی همیشگی گفت : باشه افشینم هر روز برات خورشت مرغ درست میکنم

من از یه طرف از حرف بانو خوشحال از یه طرفم شیطونیم گل کرد و چشمم برقی زد و گفتم :

بانو اگه هر روز مرغ بخورم ، خودمم شبیه مرغ میشمــــــــــا

باز بانو با همون متانت همیشگی و خاص خودش گفت : نترس افشینم ، تو جیکوی منی

جیکوها مرغ نمیشن ( آخه من از بس جیک جیک میکنم بانو به من میگه جیکو  )

منو بگو ؛ هم خندم گرفته بود ، هم اینکه بدجوری کم آورده بودم

اما در عوض همیشه این خاطره تو ذهنم نقش بست و همیشه جیکوی بانو هستم

خب از خاطره بگذریم شرمنده هستم که نتونستم به شما دوستان سر بزنم

چون مشغول امتحانات هستم

همه ی پیام های شما عزیزان رو خوندم و حتماً حتماً به شما سر میزنم

بد نیست این تصویر افشاگرانه رو هم ببینید که بنده چطور دور از چشم بانو ، اتاقم رو به بهانه درس خوندن

این روز انداختم که مشاهده می فرمائید

از این حرفا هم بگذریم یادتون هست قرار بود آخر هر ماه مطالب وبلاگمون رو به صورت فایل وُرد

برای شما عزیزان تهیه کنیم تا شما راحت بتونید دانلود کنید ؟

می بینید چقدر زود روزها ، ماه ها و سال ها در گذرند ؟ عمرمون در گذره ...

خب مثل اینکه آماده شد تا من این همه جیک جیک کردم مطالب این ماه وبلاگم آپلود شد و الان لینکشو براتون میذارم

حالا برای دانلود آرشیو مطالب آذرماه به روی لینک زیر کلیک راست کنید

و گزینه ی save Target as رو کلیک کنید

:: دانلود مطالب دی ماه 88 ::

***

خب ، اینم از این ؛ آها داشت یادم میرفت به عنوان آخرین جیک جیک بگم که

به زودی بعد از امتحانات من ، شاهد تغییرات و امکانات جدیدی در وبلاگ خواهیم بود که در حال آماده شدنه

همونطور که می دونید وبلاگ ما از روز تولدش تا حالا خیلی رشد کرده و پــُـر بار تر شده

دیگه عرضی نیست ، جز اینکه همگی شاد و خرّم باشید

 




نگارش در پنج شنبه 30 دی 1388برچسب:, ساعت 23:2 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->



درود بر همگـــــــی

امیدوار هستیم همه ی شما نازنینان در سلامت کامل باشید

اومدیم تا خبر بدیم از امروز تا حدود یک هفته تمامی بخش های وبلاگ ما غیر فعال میشه

حتی لینک وبلاگ شما عزیزان پاک میشه البته به صورت موقت

بعضی از دوستان یا وبلاگشون رو حذف کردن یا تغییر آدرس دادن که ما بی خبر هستیم

خوشحال میشیم ما رو در جریان بذارین تا ما آدرس جدیدتون رو لینک کنیم

اگر هم پیشنهادی داشتین ، منتظر نظرات شما هستیم

دیگه عرضی نیست ، جز اینکه من برم تا وبلاگ رو آب و جارو کنم

تا با نظم بهتری دوباره با شما همراه باشیم

البته تمام حقوقم رو تا ریال آخر از بانو میگیرم

من دوباره بر میگردم تا در نبود بانو ، خوب مـُـخ شما رو بخورم و شکنجه بشین

( به این میگن یه مرخصی اجباری برای بانو  )

واقعاً هنوز دارین نوشته های منو میخونید ؟ بمیرم براتون که باید اینجوری شکنجه بشین

پس فعلاً به خدا می سپارمتون

بر میگردم ...




نگارش در پنج شنبه 9 آبان 1388برچسب:, ساعت 12:32 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->



چند روزه دل دیوونه ، میگیره همش بهونه

آتیشم میزنه هر شب ، جای خالیت توی خونه

دل من هواتو داره ، دیگه طاقت نمیاره

این دل همیشه گریون ، مثه ابرای بهاره

کی تــــو رو دوستت داره قد یه دنیــــا ؟

کی میخواد با تو باشه حتی تو رؤیـــا ؟

دنبال جای پاهاته روی شنهای قشنگ و خیس دریا

نگو که رفتن تو سهم منه ، دل من طاقت نداره می شکنه

نگو که باید جدائی شیم ، نگو قسمت منو تو رفتنه




نگارش در پنج شنبه 30 مهر 1388برچسب:, ساعت 9:24 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->



 

..

تو حضور مبهم پنجره ها ، روبروم دیوارای آجریه

خورشید روشن فردا مال تو ، سهم من شبای خاکستریه

توی این دلواپسی های مدام ، جز ترانه های زخمی چی دارم

وقتی حتی تو برام غریبه ای ، سر رو شونه های بارون میذارم

اسم ِ تو برای من مقدسه ، تا نفس تو سینه پر پر میزنه

باورم کن که فقط باور تو ، میتونه قفل قفس رو بشکنه

منمــــو یه آسمــــون بی دریغ ، منمــــو یه کوله راه ناگذیر

ای ستــــــــاره ی شبـــــــای مشرقی ، پر پرواز منــــو ازم نگـــیر

..

شاعر : نیلوفـــر لاری پور




نگارش در پنج شنبه 5 شهريور 1388برچسب:, ساعت 5:44 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.




Digital Clock - Status Bar