دیشب تمام شعرهایم را سوزاندم می ترسیدم پروانه ها سراغ دفترچه ی شعر هایم بروند
و با دیدن شمع های شب های تاریكیم دوباره عاشق شوند
پروانه !!!
خودت را میان گل ها پنهان نکن ، صدای زیبای بال هایت می آید
میدانم همین اطرافی
احساست روی گلبرگ ها نمایان شده ، نفس هایت بوی سفر را به مشامم می رساند
راستی پروانه ...
دیشب قاصدكی از پنجره ی رو به روی قلبم وارد اتاق تنهایی ام شد رو به رویم نشست
از خاطره های منو تو می گفت
پروانه !!!
چرا از خاطره های شیرین كودكی مان برای قاصدك سخن گفتی؟
حال تمام شهر با خبر می شوند و هر روز همه مرا عاشق خطاب می كنند
عیبی ندارد شاید دلت گرفته بود
پروانه مسافر كجا هستی؟
اگر به آسمان میروی همسفرت خواهم شد
از نگاه های سرد و تكراری زمین خسته ام
پروانه با من پیمان ببند كه دیگر از پیشم نروی
هر جا که بروی با تو می آیم ...
میدانم سخت است ولی پرواز را یاد خواهم گرفت اگر باورم كنی
آن وقت با هم در آسمان رؤیا پرواز می كنیم
و چشمهایمان را نگهبان گل ها میكنیم
دوباره به دیدنم بیا ...
تو را كه می بینم عاشق می شوم
ولی زودتر بیا شاید تا فردا فرصتی نباشد
سلام مرا به آبی های آسمان برسان
... و من پرواز را از دست دادم .
اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم
این شعر تا ابد با تو خواهد زیست
حتی وقتی که من دیگر نباشم
شعر عاشقانه بیشتر از آدمها می ماند
پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم!
شعری از اعماق جان
که مرا به یاد تو آورد ...
شعری که همیشه با تو بماند !!!
بی اعتمادم کن به همه ی دنیا
یا اینکه با من باش
کنار من تنها ، کنار من تنها ، کنار من تنها
از اولین جملت فهمیده بودم زود
عشقای قبل از تو سوء تفاهم بود
اونقدر میخوامت همه باهام بد شن
با حسرت هر روز از کنار ما رد شن
حالم عوض میشه حرف تو که باشه
اسم تو بارونه ، عطر تو همراشه
اون گوشه از قلبم که مال هیچکس نیست
کی با تو آروم شد ، اصلاً مشخص نیست
..
خواننده : شادمهر عقیلی
ترانه سرا : مونا برزوئی
اون روزا که خودم بودم ، کوچه پر از ترانه بود
چشام یه برق دیگه داشت ، درخت و پر جوانه بود
من بودمو بنفشه ها ، یه پشت بوم یه خاطره
دل جوونم می تپید پشت حصار پنجره
اون که تو آینه ی منه ، شکل منه ، من اما نیست
یکی به شکل خود من انگاری دیگه اینجا نیست