آرزوها



كاری كن كه دنیا و تمام جهان را فراموش كنم

من را در آتش عشقت بسوزان

بگذار قشنگترین جملات را برایت بخوانم

اگر تمام دنیا و جهان را بگردم امکان ندارد عشقی همچون عشق تو پیدا کنم

هر چه قدر به تو بگویم دوستت دارم بازهم برای تو کم است

اگر یک ثانیه از تو دور بشوم با شور و اشتیاق به سوی چشمانت برمی گردم

من را در آغوشت پنهان کن من را در عشقت بسوزان و در عشق من بسوز

بیا قشنگترین روزها را با هم زندگی کنیم

بهترین روز زندگی من بود ؛ روزی که تو را دیدم ، ای هستی

من نتوانستم حتی لحظه ای را بدون یادت زندگی کنم

من را یافتی که در آتش عشقت ذوب شدم

من را از تمام مردم جدا کردی و همراه تو با زیباترین عشق زندگی کردم

و دنیا را در کنار تو فراموش کردم

« عزیزم اگر به تو بگویم دوستت دارم بازهم برای تو کم است

اگر یک ثانیه از تو دور بشوم با شور و اشتیاق به سوی چشمانت برمی گردم

من را در آغوشت پنهان کن و در عشقت بسوزان و در عشق من بسوز

بیا قشنگترین روزها را با هم زندگی کنیم »

اگر به تو بگویم ...

من تو را در چشمانم قرار دادم و این دنیا شاهد عشق من است

من در کنار توام و دوستت دارم

نمی توانم روزی تو را فراموش کنم عزیزم

آرزو دارم که عمرم طولانی باشد تا بتوانم تا ابد دوستت داشته باشم

زیرا من سالهاست که خواب ِ در کنار تو بودن را می بینم

 




نگارش در یک شنبه 20 مهر 1390برچسب:, ساعت 23:7 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->



منو حالا نوازش کن که این فرصت نره از دست

شاید این آخریـــــــــــن بــــــــاره که این احساس زیبــــــــــا هست

منو حالا نوازش کن ، همین حالا که تب کردم

اگه لمسم کنی شاید ، به دنیـــای تو برگردم

هنوزم میشه عاشق بود ، تو باشی کار سختی نیست

بدون مرز با من باش اگرچه دیگه وقتی نیست

نبینم این دم ِ رفتن ، تو چشمــــات غصه می شینه

همه اشکاتو می بوسم ، میدونم قسمتم اینه

تو از چشمای من خوندی که از این زندگی خستم

کنارت اونقدر آرومم که از مرگ هم نمی ترسم

تنم سرده ولی انگار تو دستای تو آتیشه

خودت

پلکامو می بندی

و این قصه تمـــــــوم میشه ... !

 




نگارش در یک شنبه 9 مهر 1390برچسب:, ساعت 20:34 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->



 

پروانه ی عزیز این روز رو بهت تبریک میگم




نگارش در یک شنبه 7 مهر 1390برچسب:, ساعت 9:4 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->



پاییز را دوست دارم ، پاییز را دوست دارم

بخاطر رفتن و رفتن ...

و خیس شدن زیر باران های پاییزی

پاییز را دوست دارم

بخاطر بوی مست کننده خاک باران خورده کوچه ها

و من عاشقانه پاییز را دوست دارم …

پاییز را دوست دارم بخاطر تولد پاکش

زرد است که لبریز حقایق شده است

تلخ است که با درد موافق شده است !!!

عاشق نشدی و گرنه می فهمیدی

پــــــــــــــاییز بهـــــــاریست که عـــــــــاشق شده است .




نگارش در یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ساعت 1:0 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->



به همین سادگی رفتی ، بی خداحافظ عزیزم

سهم ِ تو شد روز تازه ، سهم ِ من برات که بریزم

به همین سادگی کم شد ، عمر گلبوته تو دستم

گله از تو نیست میدونم ، خودم اینو از تو خواستم

به جون ستاره ها تو عزیزتر از چشامی

هر جا هستی خوب و خوش باش

تا ابد بغض صدامی

تو رو محض ِ لحظه هامون نشه باورت یه وقتی که دوستت ندارم

اینو به خدا گفتم به سختی

من اگه دوستت نداشتم پای غم هات نمی موندم ، واست اینهمه ترانه از ته دل نمی خوندم

اگه گفتم برو خوبم واسه این بود که می دیدم داری آب میشی می میری

اینو از همه شنیدم

دارم از دوریت می میرم تا کنار من نسوزی

از دلم نمیری عـُـمرم ، نفسامی که هنوزی

تو رو محض ِ خیره هامون که نفس نفس خداشو از همون لحظه که رفتی روحم از تنم جدا شد

« تو که تنها نمیمونی ، منه تنها رو دعا کن

خاطراتمـــو نگه دار ، امـــا دستـــامـــــــــــــــو رها کن !

دست ِ تو اول عشقه ، بسپارش به آخرین مرد

مردی که پشت یه دیوار واسه چشمات گریه می کرد »

گریه میکرد ، گریه میکرد ، گریه میکرد .... !

 




نگارش در یک شنبه 1 مهر 1390برچسب:, ساعت 19:52 توسط افشین - موضوع : <-PostCategory->

.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.




Digital Clock - Status Bar