با همه ی بی سر و سامانی ام ، باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست ، در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی ، عاشق آن لحظه ی طوفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم ، آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سال ها ، تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم ، تا که بگیری و بمیرانی ام
دورترین حادثه می دانمت ، خوب ترین حادثه میدانی ام
حرف بزن ابر مرا باز کن ، دیر زمانی ست که بارانی ام
حرف بزن ، حرف بزن
سال هاست تشنه ی یک صحبت طولانی ام
...
پروانۀ عزیزم ، امشب آمدم با همه حال و هوای بارانی ای که داشتم
و تو عجیب من را به آرامش رساندی
سپــــــــــــــــــاس پروانه ی عزیزم
نظرات شما عزیزان: