تو چنگ ابرای بهار ، افتادمو در نمیام
چشمامو سرزنش نکن ، از پسشون بر نمیام
پیر شدم تو این قفس ، یه کم بهم نفس بده
رحم و مروتت کجاست ؟ یه کم بهم امید بده
فکر نمی کردم بذاری ، زار و زمین گیر بشم
فکر نمی کردم که یه روز ، اینجوری تحقیر بشم
دلم نخواست و نمی خواست یه روز به پام بسوزی
شاید می خواست رقیب من ، به آرزوهاش برسه
نمی خواستم ببینی که اینهمه بخت من سیاست
دلبر خود پسند من ، قله ی خوشبختی کجاست ؟
ازت میخواستم نمونی ، بهت می گفتم که بری
روزا نیستی اما باز به پات میفتم که نری
تو فکرتم اما دلم ، هی میگه فکرشم نکن
یار قشنگ دلم
بیا که
تنگه دلم
تا کی با دلتنگی باید بجنگه دلم ؟
من از تو بی خبـرم ، تو از همه دنیــــــا
نمی دونی بی تو ، پــُــر از غمه دنیــــــا
دل ِ مـُــرده ی من طاقت دلتنگی نداره
می دونم که تا آخرین نفس
برات دلتنگم گل نازم
هیچکسی نمی تونه جای تو رو پــُـر کنه
نظرات شما عزیزان: